گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد پانزدهم
اخبار غیبی از کجا به پیامبر اسلام (ص) میرسید؟




قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سورهي قصص به عدم حضور پیامبر صلی الله علیه و آله در وقایع تاریخی و
46 . وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الغَرْبِیِّ إذْ قَ َ ض یْنَا إلَی - اخبار دقیق او از آنها براي بیدار باش و هوشیاري مردم اشاره میکند و میفرماید: 44
مُوسَی الأمْرَ وَمَا کُنتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ* وَلَکِنَّا أنشَأ نَا قُرُوناً فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ العُمُرُ وَمَا کُنتَ ثَاوِیاً فِی أهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَلَکِنَّا کُنَّا
مُرْسِلِینَ* وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إذْ نَادَیْنَا وَلَکِنْ رَحْمَ ۀً مِنْ رَبِّکَ لِتُنذِرَ قَوْماً مَا أتَاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ و [تو] در
جانب غربی نبودي هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان (حاضرنیز) نبودي.* و لیکن ما گروه هایی را
پدید آوردیم، و دوران (عمر) آنان طولانی شد؛ و در [میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، (تا از حال آنان آگاه شوي و) آیات ما را
بر آنان (: مشرکان مکه) بخوانی [و پیروي کنی؛] و لیکن ما فرستنده (تو) بودیم.* و (تو) در جانب (کوه) طور نبودي، هنگامی که
(موسی را) ندا دادیم؛ و لیکن (تو را آگاه کردیم) به خاطر این که رحمتی از سوي پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که
پیش از تو هیچ هشدارگري براي آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند. ، ص: 309 نکتهها و
اشارهها: 1. قرآن کریم در سورههاي مختلف از جمله سورهي قصص، سرگذشت موسی و فرعون را بیان کرده و گاهی صحنههایی
را بیان کرده که هیچ کس در آن صحنه حضور نداشته است؛ براي مثال، گفتوگوي خدا با موسی از میان درخت درشب تاریک
و نیز ماجراي گفتوگوي موسی و شعیب در مدین و امثال آن را به طور دقیق و ریز بیان کرده است که این نوعی اخبار غیبی و
صفحه 99 از 122
و پیامبر اسلام صلی الله علیه و «1» رازگویی است. 2. قرآن اخبار صحنه هایی را بیان کرده که حدود دوهزار سال از آنها میگذشته
آله درآن صحنهها نبوده و از آنها اطلاعی نداشته است، و همین مطلب دلیل رازگویی و حقانیّت قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله
است که مطالبی را بیان میکند که جز از راه وحی قابل دسترسی نیست. 3. هدف بیان این قصهها و اخبار غیبی آن است که
مشرکان مکه و مخالفان اسلام آنها را بشنوند و به حقانیّت پیامبر و قرآن پی ببرند و از خواب غفلت بیدار شوند و این رحمتی دیگر
از جانب خداست که میخواهد مردم را هدایت کند. 4. در این آیات بیان شده که هیچ هشدارگري قبل از پیامبر صلی الله علیه و
آله براي مردم مکه (معاصر پیامبر صلی الله علیه و آله) نیامده است؛ چراکه صدها سال از عصر ابراهیم و اسماعیل و مسیح علیه
السلام میگذشت و در مکه پیامبري مبعوث نشده بود و در نتیجه مردم مکه گرفتار جهل و فساد و شرك شده بودند. آموزهها و
پیامها: 1. اخبار غیبی پیامبر صلی الله علیه و آله دلیل حقانیّت او و قرآن است. 2. اخبار غیبی و هشدار گري پیامبران، رحمتی از
جانب خداست؛ از آنها براي غفلتزدایی و بیداري استفاده کنید. *** ، ص: 310 قرآن کریم در
آیهي چهل و هفتم سورهي قصص به استحقاق کافران براي مجازات و اتمام حجّت الهی به وسیلهي رسولان اشاره میکند و
میفرماید: 47 . وَلَوْلا أنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَۀٌ بِمَا قَدَّمَتْ أیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلا أرْسَلْتَ إلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ وَنَکُونَ مِنَ المُؤْمِنِینَ و اگر
اي پروردگار ما! چرا فرستادهاي به ] » : نبود این که به خاطر دستاورد پیشینشان مصیبتی به آنان رسد (پس حجت آورند) و گویند
ما پیامبري نمیفرستادیم.) نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان به خاطر ) «!؟ سوي ما نفرستادي تا از آیات تو پیروي کنیم و از مؤمنان باشیم
گناهان و ستمهایی که میکنند براساس حکم عقل مستحق عذاب الهی شدهاند؛ چون عقل، ظلم و شرك را قبیح و ظالم و مشرك
را مستحق عذاب میداند و حتی بدون فرستادن پیامبران هم میتوان آنان را مجازات کرد، اما خدا براي اتمام حجّت پیامبران را به
2. این آیه بر لطف الهی در «1» . سوي آنان میفرستد تا بهانهجویی نکنند و نگویند که اگر پیامبري میفرستادي ما مؤمن میشدیم
مورد فرستادن پیامبران دلالت میکند؛ یعنی خدا قبل از فرستادن پیامبران و اتمام حجّت برمردم، هیچ امتی را عذاب نمیکند.
آموزهها و پیامها: 1. به دنبال بدکاري (همچون شرك و ظلم) نروید که زمینهساز عذاب است. 2. فرستادن پیامبران براي اتمام
حجّت و قطع بهانهجوییهاست. *** ، ص: 311 قرآن کریم در آیهي چهل و هشتم سورهي قصص به
بهانهجوییهاي مشرکان در مورد معجزه خواهی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پاسخ میدهد و میفرماید: 48 . فَلَمَّا جَاءَهُمُ الحَقُّ
مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلا اوتِیَ مِثْلَ مَا اوتِیَ مُوسَی أوَ لَمْ یَکْفُرُوا بِمَ ا اوتِیَ مُوسَی مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إنَّا بِکُلٍّ کَافِرُونَ و
و آیا «!؟ چرا همانند آنچه که به موسی داده شد (به این پیامبر) داده نشده است » : هنگامی که حق از نزد ما به سوي آنان آمد گفتند
در » : و گفتند «. این) دو جادو [گر] ند که پشتیبان یکدیگرند ) » : آنچه را پیش از (این) به موسی داده شد، انکار نکردند؛ گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان مکه به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشکال میکردند که چرا «! حقیقت ما به هر (دو) کافریم
معجزاتی همچون عصاي موسی یا دست سفید او ندارد و چرا دریا شکافته نمیشود و دشمنانش غرق نمیشوند و مانند آن. 2. قرآن
کریم به این بهانهجویی مشرکان دو پاسخ داده است که یکی در این آیه و دیگري در آیهي بعد آمده است. در این جا میگوید:
قبلًا این معجزات براي فرعونیان کافرکیش آورده شد ولی آنان انکار کردند و پیامبران الهی را جادوگر خواندند و حق را نپذیرفتند.
شما هم اگر حقگریز باشید، صدها معجزه (همچون معجزات موسی یا معجزهي قرآن) را ببینید بازهم انکار میکنید؛ یعنی روش
« سِحْر » .3 مشرکان و کافران در طول تاریخ در برابر پیامبران و معجزات آنان همسان است. ، ص: 312
به معناي جادواست اماگاهی به افرادي که درجادوگري ماهرند، سحر گفته میشود تا مهارتشان را تأکید کنند، همان طور که
گاهی به عالمی گفته میشود که او یکپارچه علم است. در این جا نیز مخالفان به موسی و هارون علیهما السلام میگفتند: اصلًا
همان طور که در آیات دیگر قرآن نیز به این تهمت فرعونیان نسبت به موسی و هارون اشاره شده «1» . اینها خودشان جادو هستند
آموزهها و پیامها: 1. مخالفان دین در برابر رهبران دینی بهانهجویی میکنند. 2. روش مخالفان دین در طول تاریخ، در «2» . است
صفحه 100 از 122
مورد انکار معجزات پیامبران، همسان است. 3. شیوهي مخالفان دین و بهانهجوییهاي آنان را بشناسید و به آنها پاسخ مناسب بدهید.
*** ، ص: 313 قرآن کریم در آیات چهل و نهم و پنجاهم سورهي قصص به ناتوانی مشرکان در
آوردن کتاب برتر و پیروي آنان از هواي نفس اشاره میکند و میفرماید: 49 و 50 . قُلْ فَأ تُوا بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أهْدَي مِنْهُمَا
أتَّبِعْهُ إنْ کُنتُمْ صَ ادِقِینَ* فَإنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أ نَّمَ ا یَتَّبِعُونَ أهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أضَ لُّ مِمَّنِ ا تَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُديً مِنَ اللَّهِ إنَّ اللَّهَ لا
اگر راست گویید، پس کتابی از نزد خدا بیاورید که آن هدایت کنندهتر از دو (کتاب قرآن و تورات) » : یَهْدِي القَوْمَ الظَّالِمِینَ بگو
و اگر (پیشنهاد) تورا نپذیرفتند، پس بدان که [آنان از هوسهایشان پیروي میکنند؛ و کیست گمراهتر *«! باشد، تا از آن پیروي کنم
از کسی که بدون راهنمایی از جانب خدا، از هوسش پیروي کند؟! که خدا گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند. نکتهها و اشارهها:
1. در آیهي قبل بیان شد که مشرکان از پیامبر صلی الله علیه و آله معجزاتی همچون معجزات موسی علیه السلام میخواستند و در
این آیه اشاره شده که پیامبر صلی الله علیه و آله معجزهي قرآن را آورده است که در هر زمان و مکان مخالفان را به مبارزه میطلبد
تا کتابی همانند یا برتر از آن بیاورند و شما هم اگر میتوانید کتابی برتر از آن بیاورید و حال که نمیتوانید. پس بدانید که
معجزهي قرآن براي اثبات حقانیّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله کافی است. 2. در این آیات اشاره شده که اصل تورات کتابی
هدایتگر و معجزهآسا بود که از نزد خدا آمده بود و مشرکان نمیتوانستند بهتر از تورات را از نزد خدا بیاورند. تفسیر قرآن مهر جلد
پانزدهم، ص: 314 البتّه تورات در طول تاریخ دستخوش تغییرات و تحریفات شد و بعدها خدا قرآن کریم را فروفرستاد که
معجزهاي جاویدان شد. 3. مشرکان دو راه دارند: یکی این که پیرو خرد خود شوند و در برابر پیشنهاد منطقیِ آوردن کتاب برتر از
قرآن تسلیم شوند و یا این که پیرو هواي نفس خود گردند و بهانهجویی کنند و بدون منطق با پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن
مخالفت نمایند. 4. در این آیات به رابطهي هواپرستی و گمراهی اشاره شده است و آن این که گمراهترین مردم کسانی هستند که
رهبر خویش را هواي نفس خود قرار دهند و هدایت الهی را نپذیرند. آري؛ هواي نفس پردهي ضخیمی است که در برابر عقل
انسان قرار میگیرد و مانع درك حقایق میگردد و انسان را به گمراهی میکشاند. کسی که به هوسها و تمایلات شخصی وابسته
باشد، نمیتواند بدون پیشداوري نسبت به حقایق بنگرد و در برابر حقیقت تسلیم شود و هدایت گردد. 5. در برخی احادیث از اهل
بیت علیهم السلام روایت شده که مقصود از کسانی که از هواي نفس پیروي میکنند و هدایت الهی را نمیپذیرند، همان کسانی
البتّه این گونه احادیث «1» . است که امام و رهبران هدایت را نمیپذیرند و در مورد دین خود، تنها بر آراي خویش تکیه میکنند
مصداق روشن هدایت را بیان میکنند وگرنه هدایت الهی گاهی در کتاب خدا منعکس میشود وگاه در وجود پیامبر و جانشینان
معصوم او و هر کس پیرو هواي نفس خود باشد از این هدایتها محروم میشود. آموزهها و پیامها: 1. قرآن کتاب برتر است، اگر
مخالفان میتوانند، کتابی هدایتگرتر از آن بیاورند. 2. مخالفان اسلام، پیرو هوسهاي خویشاند (نه تابع حق). تفسیر قرآن مهر جلد
3. ستمکاري و هواپرستی نکنید که مانع هدایت و عامل گمراهی است. 4. هواپرستی باحقپرستی جمع نمیشود. پانزدهم، ص: 315
*** قرآن کریم در آیات پنجاه و یکم تا پنجاه و سوم سورهي قصص به نزول پیوستهي آیات الهی (و مخالفت مشرکان) وپذیرش
53 . وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ القَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ* الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الکِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ - حق طلبان اهل کتاب اشاره میکند و میفرماید: 51
بِهِ یُؤْمِنُونَ* وَإذَا یُتْلَی عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إنَّهُ الحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ و بیقین سخن (قرآن) را پیاپی براي آنان آوردیم
باشد که آنان متذکّر شوند.* کسانی که پیش از آن، به آنان کتاب (آسمانی) دادیم، ایشان بدان (قرآن) ایمان میآورند.* و
به آن ایمان آوردیم؛ [چرا] که آن حق [و] از جانب پروردگار ماست؛ » : هنگامی که (قرآن) برآنان خوانده شود، میگویند
شأن نزول: مفسران قرآن داستان نزول این آیات را به صورتهاي مختلف بیان «. درحقیقت ما پیش از این تسلیم شده بودیم
کردهاند. قدر مشترك آنها این است که گروهی از دانشمندان (یهود یا مسیحیّت باواسطه یا بیواسطه) خدمت پیامبر صلی الله علیه و
، ص: 316 نکتهها و «1» . آله رسیدند و با شنیدن آیات قرآن اشک شوق ریختند و مسلمان شدند
صفحه 101 از 122
اشارهها: 1. در حقیقت این آیات به دو واکنش متفاوت مردم در برابر قرآن اشاره میکنند؛ گروهی از مشرکان هرچه آیات برآنان
خوانده میشود بیدار نمیشوند و برلجاجت و بهانهجویی میافزایند. و گروهی از دانشمندان اهل کتاب (یعنی یهودیان و مسیحیان)
با شنیدن آیات قرآن اشک شوق میریزند و ایمان میآورند. 2. آیات قرآن اگر پیوسته برمردم خوانده شود، زمینهي بیداري و
تذکّر آنان را فراهم میسازد. یعنی آیات قرآن همچون دانههاي باران است که اگر پیوسته و آهسته ببارد کمکم در دلها نفوذ
میکند و جان تازهاي به دلهاي مرده میبخشد. 3. با این که برخی از دانشمندان اهل کتاب ایمان آوردند، ولی در این آیات به
طور کلی و بدون قید از اهل کتاب نام برده است. شاید این تعبیرات اشاره به آن باشد که دانشمندان واقعی اهل کتاب همین افراد
آموزهها و پیامها: 1. بیان پیوستهي آیات قرآن براي مردم، «1» . هستند که در برابر حقایق قرآن تسلیم شدند و ایمان آوردند
زمینهساز بیداري آنان است. 2. دانشوران (واقعی یهود و مسیحیت) میدانند که قرآن حق است و در برابر آن تسلیم میشوند و بدان
ایمان میآورند. 3. تلاوت قرآن بر غیر مسلمانان بیفایده نخواهد بود. *** ، ص: 317 قرآن کریم در
آیات پنجاه و چهارم و پنجاه و پنجم سورهي قصص به ویژگیهاي مؤمنان اهل کتاب اشاره میکند و میفرماید: 54 و 55 . اوْلَئِکَ
یُؤْتَوْنَ أجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَیَدْرَأونَ بِالحَسَ نَۀِ السَّیِّئَۀَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ* وَإذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أعْمَالُنَا وَلَکُمْ
أعْمَ الُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الجَ اهِلِینَ آنان به خاطر شکیباییشان، دو بار به ایشان پاداش داده میشود؛ و با نیکی، بدي را دور
میسازند؛ و از آنچه که روزي آنان کردهایم (در راه خدا) مصرف میکنند.* و هرگاه (سخن) بیهوده میشنوند، از آن روي
کردارهاي ما تنها براي ماست و کردارهاي شما تنها براي شماست؛ سلام بر شما باد؛ که ما طالب نادانان » : میگردانند و میگویند
نکتهها و اشارهها: 1. کسانی که از اهل کتاب (یعنی یهودیان و مسیحیان) با شنیدن آیات قرآن ایمان میآورند، دو پاداش «. نیستیم
خواهند داشت: پاداشی براي وفاداري به کتاب آسمانی خودشان و ایمان قبلی و پاداشی براي ایمان آوردن به قرآن و اسلام. و یا دو
پاداش براي ایمان به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قبل و بعد از ظهورش. 2. صبر در راه ایمان پاداش دارد و مؤمنان اهل کتاب
که خلاف جریان عمومی و مذهبی خود حرکت کردند و از منحرفان و نیاکان خود تقلید نکردند و به پیامبر اسلام صلی الله علیه و
آله و قرآن ایمان آوردند و در این راه استقامت کردند و با نفس خویش و جوّ عمومی جامعه مبارزه کردند، پاداشی دو برابر دارند.
3. مقصود از دفع بديها به وسیلهي نیکیها آن است که مؤمنان بزرگوارانه سخنان زشت را با سخنان نیکو پاسخ دهند و اعمال
ناپسند را با کردار پسندیده پاسخ گویند و دشمنی و کینهتوزي را با محبت جواب دهند. البتّه این روش اخلاقی نیکو براي مبارزه با
4. در این آیات «1» ( بدي را با بدي سهل باشد جزا چه نیکو بود مهر در وقت کین (سعدي «1» . مفاسد و لجاجتها بسیار مؤثر است
انفاق به صورت مطلق بیان شده است؛ یعنی هر چیزي اعم از ثروت، دانش، نیروي فکري و جسمی، آبروي اجتماعی و مواهب
معنوي که خدا به مؤمنان روزي داده است، از آنها به نیازمندان میبخشند و انفاق میکنند و البتّه خدا نیز این بخششها را جبران
خواهد کرد. 5. مؤمنان نه تنها به کارها و سخنان بیهوده نمیپردازند، بلکه از بیهودهگرایان روي برمیتابند. 6. این آیه بیان کرده که
مؤمنان درپی افراد جاهل نیستند و با آنان درگیر نمیشوند و اعصاب خود را درهم نمیریزند و با سلامِ خداحافظی از آنان جدا
میشوند. آري؛ مؤمنان نیروهاي خود را در این درگیريها هدر نمیدهند. 7. سلام وداع آن است که وقتی انسان میخواهد از
دیگري خداحافظی کند، به او سلام گوید، همان طور که در هنگام روبهروشدن و برخورد اول با دیگران سلام میگوید. آموزهها
و پیامها: 1. اگر ایمان و صبر توأم گردد، پاداشی دو چندان دارد. 2. مؤمنان اهل صبر، نیکی، انفاق و دور از بیهودهگرایان و
جاهلان هستند. 3. با بیهوده گرایان و جاهلان درگیر نشوید و بزرگورانه از کنار آنان بگذرید. *** ،
ص: 319 قرآن کریم در آیهي پنجاه و ششم سورهي قصص به قانون هدایت بر اساس خواست خدا و آگاهی او از شایستگی افراد
اشاره میکند و میفرماید: 56 . إنَّکَ لا تَهْدِي مَنْ أحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِي مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ أعْلَمُ بِالمُهْتَدِینَ در حقیقت تو هرکسی را
که دوست داري راهنمایی نمیکنی؛ و لیکن خدا هرکس را بخواهد (و شایسته بداند) راهنمایی میکند؛ و او به رهیافتگان داناتر
صفحه 102 از 122
است. نکتهها و اشارهها: 1. هدایت بر دو قسم است: الف) هدایت به معناي ارائهي راه به مردم و راهنمایی آنان، که این کار پیامبران
الهی است و از طریق وحی انجام میشود. ب) هدایت به معناي رساندن افراد به سرمنزل مقصود و رهنمون کردن آنها به مطلوب، که
این کار تنها خداست. 2. خداي متعال افراد شایسته را میشناسد و میداند درچه قلبهایی زمینهي پذیرش نور الهی هست و چه
افرادي در این راه کوشش میکنند و سوداي عشق او دارند. از این رو خدا به این گونه افراد توفیق میدهد و لطفش را رفیق راه
آنان میکند تا به سرمنزل مقصود ره یابند. اما کسانی که زشتسیرت هستند و در برابر راه خدا لجاجت میکنند و خود را با گناه و
ستم آلوده میسازند، زمینههاي هدایت خویش را به دست خود از بین میبرند و از این رو خدا آنان را به سرمنزل مقصود
3. معناي این آیه جبرنیست، بلکه این مردم هستند که با پذیرش یا عدم ، ص: 320 «1» . نمیرساند
پذیرش هدایت پیامبران، زمینههاي هدایت به معناي دوم، یعنی رسیدن به مقصود را در خود فراهم میکنند یا از بین میبرند و خدا
نیز براساس شایستگی و عدم شایستگی افراد عمل میکند و هدایت او بیحساب نیست. 4. این آیه نوعی دلداري به پیامبر صلی الله
آموزهها و پیامها: 1. مبلغان مذهبی «1» . علیه و آله است که از بیایمانی برخی افراد نگران نباش، که هدایت یافتن توفیق میخواهد
شما به تکلیف خود عمل کنند و رهنمود دهند، ولی راهبرد مردم با خداست. 2. اگر گروهی از مردم ایمان نیاوردند مبلغان مذهبی
نگران نباشند که خدا از این امور آگاه است و هدایت افراد به صلاحدید و خواست اوست. 3. هدایت الهی و رسیدن به سرمنزل
مقصود به دست خداست (پس، از او توفیق هدایت بخواهید). *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و هفتم سورهي قصص به بهانه جویی
برخی مشرکان براي ایمان نیاوردن اشاره میکند و میفرماید: 57 . وَقَالُوا إنْ نَتَّبِعِ الهُدَي مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أرْضِ نَا أوَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ
اگر » : حَرَماً آمِناً یُجْبَی إلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَلَکِنَّ أکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ ، ص: 321 و گفتند
و آیا آنان را در حرم امنی مستقر نساختیم، که «. به همراه تو از هدایت (اسلام) پیروي کنیم، از سرزمینمان ربوده میشویم
محصولات هرچیزي به سوي آن (شهر) آورده میشود؟! درحالی که روزياي از جانب ماست؛ و لیکن بیشتر آنان نمیدانند. شأن
خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و گفت: ما میدانیم که گفتار توحق است، اما « حارِث بن نُوفل » نزول: حکایت کردهاند که
«1» . میترسیم که اگر به تو ایمان بیاوریم، عرب برما هجوم آورند و ما را از سرزمین خود بربایند و ما قدرت مقابله با آنها را نداریم
و در برخی احادیث از امام سجاد علیه السلام روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به خدایی که جانم به دست
اوست، مردم سیاه و سفید کوهستانها و دریاها و مردم فارس و روم را به سوي اسلام فرا میخوانم، ولی مشرکان قریش به علی علیه
السلام گفتند: آیا میشنوي که پسر عمویت چه میگوید؟ به خدا قسم اگر فارسیان و رومیان این سخنان را بشنوند، ما را از سرزمین
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه اشاره «2» . خود میربایند و کعبه را تکه تکه میکنند. پس این آیه نازل شد و پاسخ آنان را داد
شده افرادي که میترسند با ایمان آوردن دچار مشکل شوند، هنوز خدا را نشناختهاند، همان خدایی که شهر سنگلاخ مکه را حرم
امن قرارداد و دلها را به سوي آن جذب کرد و همه گونه میوهها و محصولات را به سوي آن شهر سوق داد، میتواند امنیت شما را
2. در این آیه به دو نعمت امنیت و مواهب زندگی اشاره حفظ و دشمنان قوي را دفع کند. ، ص: 322
شده که خدا در اختیار ساکنان مکه قرار داده است و ابتدا نعمت امنیت را بیان کرده است شاید به خاطر آن که تا امنیت در جایی
برقرار نشود، مشکلات اقتصادي حل نمیشود. 3. هر چند شهر مکه در برخی از دورهها گرفتار هجوم ستمکاران و ناامنی شد، اما
معمولًا شهر امنی بود و مشکلات آن زودگذر و امنیت این شهر هم به طور نسبی از جاهاي دیگر بیشتر بود. آموزهها و پیامها: 1. از
مشکلات مسیر هدایت نهراسید و برخدا تکیه کنید که او قدرتمند است. 2. مخالفان اسلام افرادي نا آگاه هستند که درجهت
ایمانگریزي بهانهجویی میکنند. 3. خدا امنیت و وسعت محصولات را براي ساکنان شهر مکه قرار داده است. *** قرآن کریم
درآیات پنجاه و هشتم و پنجاه و نهم سورهي قصص به عوامل هلاکت ملتها و قانون اتمام حجّت الهی اشاره میکند و میفرماید:
58 و 59 . وَکَمْ أهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَۀٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إلَّاقَلِیلًا وَکُنَّا نَحْنُ الوَارِثِینَ* وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ
صفحه 103 از 122
القُرَي حَتَّی یَبْعَثَ فِی امِّهَا رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی القُرَي إلَّاوَأهْلُهَا ظَالِمُونَ و چه بسیار از (مردم) آبادي [ها] را هلاك
کردیم، که در زندگیشان سرمستی میکردند. و آن خانههاي آنان است درحالی که پس از آنان جز اندکی مسکونی نبوده است؛
و تنها ما و ارث (آنان) بودیم.* و پروردگار تو هلاك کننده (مردم) آباديها نبوده، تا این که در مرکز آنها فرستادهايرا برانگیزد
که آیات ما را بر آنان بخواند [و پیروي کند]؛ و [ما] هلاك کنندهي (مردم) آباديها نبودیم، جز در حالی که اهلش ستمکار بودند.
، ص: 323 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به عوامل نابودي ملتها اشاره شده است: یکی از این
عوامل رفاهزدگی و غرور نعمت است که انسان را به غفلت و سرکشی میکشاند؛ سرکشی سرچشمهي بیدادگري و ستمکاري است
و ستمکاري عامل هلاکت امتها است. 2. ستمکاري ملتها را به فساد میکشد و زندگی آنان را به جهنّم تبدیل میکند و در
به معناي طغیان و « بَطِرَتْ » . نهایت، اقتصاد، سیاست و فرهنگ ملتها را از هستی ساقط کرده، آنان راگرفتار عذاب الهی مینماید. 3
یعنی خدا برخی ملتها را که رفاه زده بودند نابود کرد و شما از سرنوشت آنان درس «1» ؛ غرور انسان بر اثرفزونی نعمت است
دراین آیه آن است که گروه اندکی پس از هلاك شدگان ساکن دیار « قلیل » عبرت بیاموزید و راه آنان را نروید. 4. مقصود از
همچون مسافران «2» . آنان شدند و یا آن که خانههاي اندکی از آنان مسکونی شد و یا این که زمان اندکی درآن جا ساکن شدند
رهگذر که از این مسیر میگذشتند و در نهایت، این خانهها، محل سکونت جغدها و حیوانات وحشی شد. البتّه مانعی ندارد که
5. مقصود از وارث شدن خدا آن «3» . آیهي فوق اشاره به همهي این معانی باشد، هر چند معناي سوم نزدیکتر به نظر میرسد
است که او مالک حقیقی همه چیز است و اگر مالکیت اعتباري برخی چیزها را به مردم میدهد، به زودي از او باز تفسیر قرآن مهر
جلد پانزدهم، ص: 324 میستاند، و او وارث همگان خواهد بود. 6. در این آیات به قانون اتمام حجّت قبل از عذاب ملتها اشاره
شده است. یعنی خدا قبل از آن که امتی را عذاب کند، پیامبري میفرستد تا آیات الهی را بر آنان بخواند و به کافران لجوج هشدار
دهد و اگر مؤثر واقع نشد آنان را عذاب میکند. 7. این آیات هشداري به مشرکان بهانه جوي مکه است که بدانید خدا میتواند
شما را هلاك کند، همان طور که اقوام گذشته، همچون عاد و ثمود و قوم لوط را، که خانههاي خالی آنها را میبینید، هلاك کرد
و اگر تاکنون این کار را نکرده است، به خاطر آن است که خدا اول اتمام حجّت و سپس عذاب میکند. 8. لازم نیست در هر شهر
و روستا پیامبري باشد، بلکه اگر در مرکز روستاها یا مرکز شهرها یک پیامبر باشد کافی است؛ زیرا بقیهي مردم از آن اطلاع مییابند
همان طورکه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در مکه مبعوث شد، ولی دامنهي «1» . و اگر بخواهند هدایت شوند، رهنمون میشوند
دعوت او تا شهرهاي دور جزیرة العرب و حتی کشورهاي دیگر رسید. آموزهها و پیامها: 1. رفاهزدگی و غرور نعمت، یکی از
عوامل عذاب ملت هاست. 2. از سرنوشت اقوام نابود شده درس عبرت بگیرید. 3. قانون خدا آن است که قبل از اتمام حجّت، ملتی
را عذاب نمیکند. 4. ستمکاري عامل عذاب ملتهاست. *** ، ص: 325 قرآن کریم در آیات شصتم
و شصت و یکم سورهي قصص به مقایسهي دنیا با آخرت میپردازد و میفرماید: 60 و 61 . وَمَا اوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتَاعُ الحَیَاةِ الدُّ نْیَا
وَزِینَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأبْقَی أفَلا تَعْقِلُونَ* أفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْداً حَسَ ناً فَهُوَ لاقِیهِ کَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ القِیَامَۀِ مِنَ
المُحْ َ ض رِینَ و آنچه از چیز (ها) به شما داده شده، پس کالاي زندگی پست (دنیا) و زیور آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و
پایدارتر است؛ پس آیا خردورزي نمیکنید؟!* و آیا کسی که وعدهي نیکویی به او وعده دادهایم و او بدان خواهد رسید، همانند
کسی است که از کالاي زندگی پست (دنیا) بهرهمندش ساختیم؛ سپس او روز رستاخیز از احضار شدگان (براي حسابرسی و
مجازات) است؟! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات نعمتهاي دنیوي و اخروي مقایسه شده است. نعمتهاي دنیوي داراي
مشکلات و زود گذر است و بدون زیان و خطر نیست، اما نعمتهاي اخروي خالص، جاودانه و بدون زحمت است. پس صاحبان
دراصل به معناي نزدیک « الدُنیا » . اندیشه، نعمتهاي زودگذر دنیوي را با نعمتهاي جاودانهي الهی در آخرت مبادله نمیکنند. 2
بودن از نظر زمانی یا مکانی یا مقام و منزلت است و دنیا به موجودات کوچک و در دسترس و گاه به موجودات پست اطلاق
صفحه 104 از 122
3. در «1» . گفته میشود « حیات دنیا » میشود و چون زندگی این جهان در برابر آخرت، کوچک، بی ارزش و نزدیک است؛ به آن
این آیات اشاره شده که به وعدههاي خدا، همچون بهشت و رضوان میرسید؛ چون تخلّف وعده یا به خاطر جهل است و یا به
4. مشرکان دنیا طلب در «1» . خاطر عجز و ناتوانی ، ص: 326 و هیچ یک از اینها در خدا وجود ندارد
البتّه مانعی ندارد که «2» ؛ رستاخیز احضار میشوند. این احضار یا به خاطر حسابرسی در محضر خداست و یا براي ورود به آتش
هر دو معنا مقصود باشد. 5. مقصود از مقایسهي دنیا و آخرت و یادآوري بی ارزش بودن دنیا و پیامدهاي آن در آخرت، بدان معنا
نیست که کسی از مواهب دنیوي استفاده نکند، بلکه هر مؤمنی باید از زندگی و لذّتهاي دنیوي بهره داشته باشد، ولی نباید آخرت
خویش را به دنیاي پست بفروشد و تنها دنیا را انتخاب کند. آموزهها و پیامها: 1. اگر کسی اهل تفکر باشد، زندگی دنیوي را به
جاي اخروي برنمیگزیند. 2. آخرت را ترجیح دهید که نیکو و حتمی است. 3. بهرههاي دنیوي زودیاب است، اما پیامدهاي
ناخوشایندي دارد. *** قرآن کریم در آیات شصت و دوم و شصت و سوم سورهي قصص به حالات مشرکان و بیزاري معبودان از
آنان اشاره میکند و میفرماید: 62 و 63 . وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أیْنَ شُرَکَائِی الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ* قَالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ القَوْلُ رَبَّنَا
هَؤُلاءِ الَّذِینَ أغْوَیْنَا أغْوَیْنَاهُمْ کَمَ ا غَوَیْنَا تَبَرَّأ نَا إلَیْکَ مَا کَانُوا إیَّانَا یَعْبُدُونَ و (یادکن) روزي را که (خدا) آنان را ندا میدهد و
کجایند شریکان من، (همان) کسانی که همواره (شما آنان را شریکان خدا) ، ص: 327 » : میگوید
اي پروردگار ما! این (گمراه)- ] » : کسانی (از معبودان) که آن گفتار (: وعده عذاب) بر آنان تحقّق یافت، گویند *«!؟ میپنداشتید
ان کسانی هستند که (ما آنان را) فریفتیم؛ آنان را فریفتیم همانگونه که فریب خوردیم؛ (ما نسبت به آنان) در نزد تو بیتعهدیم،
نکتهها و اشارهها: 1. روز رستاخیز، روزي است که پردهها کنار میرود و پرسش از مشرکان «. (زیرا آنان) هرگز ما را نمیپرستیدند
چندان معنا ندارد؛ پس پرسش از مکان معبودهاي آنان، پرسشی توبیخی است که نوعی سرزنش و مجازات است. 2. معبودهاي
مشرکان چند دستهاند: الف) معبودانی از سنگ و چوب، همچون بتها؛ ب) معبودانی مقدس، همچون فرشتگان و مسیح علیه
السلام؛ ج) معبودانی همچون شیطان و شیطان صفتانی مانند فرعون. روشن است که معبودان گروه اول مقصود این آیه نیستند چون
آنان سخن نمیگویند و معبودان گروه دوّم هم گمراه نبودهاند، پس منظور معبودان گروه سوّم، یعنی شیطانصفتانی هستند که خود
3. هر چند معبودان مدعی میشوند که مشرکان «1» . گمراه بوده و مشرکان را گمراه کردهاند و اکنون نیز از آنان بیزاري میجویند
ما را نمیپرستیدند و معبود بودن خویش را انکار میکنند و از مشرکان بیزاري میجویند، ولی این انکار و بیزاري تأثیري ندارد و
قطعاً آنان در گناهکاري و شرك مشرکان سهیم هستند. این انکار و بیزاري همچون کار مجرمان در دنیاست که هرگاه گروهی از
آنان را به دادگاه میآورند هر یک جرم خود را انکار میکنند و به عهدهي دیگري میاندازند. ، ص:
328 آموزهها و پیامها: 1. مشرکان خود را براي پرسشها و سرزنشهاي رستاخیز آماده سازند. 2. در رستاخیز از معبودان پنداري
کاري ساخته نیست (پس به آنان دل نبندید). 3. معبودان حتی مشرکان را پرستشگر خود نمیدانند و از آنان بیزاري میجویند (پس
ببینید که چه کسانی را میپرستید). 4. (گروهی از) معبودانِ مشرکان، گمراه و گمراه کنندهاند. *** قرآن کریم در آیهي شصت و
چهارم سورهي قصص به پاسخ ندادن معبودان به مشرکان در صحنهي رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 64 . وَقِیلَ ادْعُوا شُرَکَاءَکُمْ
شریکهایتان را (که براي خدا قرار » : فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ وَرَأوُا العَذَابَ لَوْ أ نَّهُمْ کَ انُوا یَهْتَدُونَ و (به مشرکان) گفته شود
پس آنان را خواندند و (لی دعاي) آنان را نپذیرفتند، و عذاب را ببینند، (و آرزو کنند) که اي کاش آنان همواره «! دادهاید) بخوانید
رهیافته بودند! نکتهها و اشارهها: 1. در رستاخیز کاري از دست مشرکان و معبودان آنان ساخته نیست، اما خدا میخواهد که این
حقیقت را به طور عینی آشکار سازد و آنان را رسوا کند؛ از این رو به مشرکان فرمان داده میشود که معبودان خود را فراخوانید (تا
به یاري شما بیایند) و آنان نیز از سر ناچاري یا اطاعت فرمان خدا معبودان را فرا میخوانند. 2. معبودان مشرکان به آنان پاسخ مثبت
نمیدهند؛ چون اولًا، کاري از دست آنان ساخته نیست؛ و ثانیاً، برخی معبودان همچون بتهاي سنگی و چوبی، نمیتوانند پاسخ
صفحه 105 از 122
مثبت دهند. ، ص: 329 آموزهها و پیامها: 1. از سرنوشت مشرکان درس عبرت بگیرید. 2. در رستاخیز
از دست معبودان دروغین کاري ساخته نیست (پس به سوي خدا روي آورید). *** قرآن کریم در آیهي شصت و پنجم و شصت و
ششم سورهي قصص به صحنهي دیگري از رستاخیز و درماندگی مشرکان در برابر پرسشهاي الهی اشاره میکند و میفرماید: 65 و
66 . وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ مَاذَا أجَبْتُمُ المُرْسَلِینَ* فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الأ نْبَاءُ یَوْمَئِذٍ فَهُمْ لا یَتَسَاءَلُونَ و (یادکن) روزي را که (خدا) آنان را ندا
و در آن روز، خبرهاي بزرگ بر آنان مخفی میماند، و آنان از *«!؟ به فرستادگان (من) چه پاسخی دادید » : میدهد و میگوید
یکدیگر پرسش نمیکنند. نکتهها و اشارهها: 1. پرسش از مشرکان براي سرزنش و توبیخ آنان است که نوعی مجازات به شمار
2. وقتی از مشرکان میپرسند که پاسخ پیامبران الهی را چه دادید، آنان جوابی ندارند بدهند؛ چون اگر بگویند دعوت «1» . میآید
آنان را پذیرفتیم، این دروغ است و در صحنهي رستاخیز دروغگویی خریدار ندارد. و اگر بگویند پیامبران را تکذیب کردیم و
ساحر نامیدیم و با آنان پیکار کردیم، رسوا میشوند. ، ص: 330 بنابراین، در برابر این پرسش درمانده
میشوند و سکوت میکنند. 3. در این آیات نمیگوید مشرکان نابینا میشوند، بلکه میگوید خبرها بر مشرکان پوشیده میشوند؛
یعنی خبرها هستند و همه میدانند، اما بر آنها پوشیده است، به طوري که حتی نمیتوانند از دیگران بپرسند. آموزهها و پیامها: 1. در
رستاخیز از عملکرد شما در برابر پیامبران پرسش میشود. 2. مشرکان در رستاخیز از پاسخ و پرسش بازمیمانند. 3. خود را براي
پرسشهاي الهی در رستاخیز آماده کنید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و هفتم سورهي قصص راه توبه و بازگشت را بر
مخالفان میگشاید و میفرماید: 67 . فَأمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَعَسَی أنْ یَکُونَ مِنَ المُفْلِحِینَ و امّا کسی که توبه کند، و ایمان
آورد و [کار] شایسته انجام دهد، پس امید است که از رستگاران (پیروز) باشد. نکتهها و اشارهها: 1. راه نجات در سه چیز خلاصه
میشود که عبارتاند از: توبه، ایمان و عمل صالح. به وسیلهي توبه گذشتهي انسان بخشیده میشود و به وسیلهي ایمان ارتباط او با
خدا برقرار میشود و به وسیلهي کار شایسته گذشتهاش جبران و ایمانش تقویت میشود. 2. در این آیه در مورد رستگاري
عَسی (امید است) به کار رفته است. ممکن است این تعبیر اشاره به شرط دوام حالت توبه، ایمان و عمل صالح » توبهکاران، واژهي
« امید است » باشد؛ یعنی اگر کسی توانست این حالات خوب را حفظ کند، رستگار است. البته برخی از مفسران برآناند که تعبیر
وقتی از شخص کریم ، ص: 331 صادر شود، به معناي قطعی بودن است و خدا باکرامتترینِ کریمان
آموزهها و پیامها: 1. مخالفان گناهکار با ایمان و عمل شایسته به سوي خدا بازگردند که راه توبه باز است. 2. توبه، ایمان «1» . است
و کردار شایسته رمز سعادت و پیروزي است. *** قرآن کریم در آیات شصت و هشتم تا هفتادم سورهي قصص به شش صفت خدا
70 . وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَ اءُ وَیَخْتَارُ مَا کَ انَ لَهُمُ الخِیَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَی عَمَّا - و ناتوانی مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 68
یُشْرِکُونَ* وَرَبُّکَ یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُ دُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ* وَهُوَ اللَّهُ لا إلَهَ إلَّاهُوَ لَهُ الحَمْدُ فِی الاولَی وَالآخِرَةِ وَلَهُ الحُکْمُ وَإلَیْهِ تُرْجَعُونَ و
پروردگار تو آنچه را بخواهد میآفریند، و برمیگزیند؛ و آنان اختیاري ندارند؛ خدا منزّه و برتراست از آنچه شریک (او) قرار
میدهند!* و پروردگارت آنچه را که سینههایشان پوشیده میدارند و آنچه را آشکار میکنند، میداند.* و او خدایی است که هیچ
معبودي جز او نیست؛ در این (جهان) و (جهان) آخرت ستایش مخصوص اوست، و حکم فقط از آن اوست؛ و فقط به سوي او
بازگردانده میشوید. نکتهها و اشارهها: 1. این آیات در حقیقت دلیلی براي توحید و نفی شرك است؛ زیرا خدایی که خالق،
صاحب اختیار، آگاه به همه چیز و فرمانرواي هستی است و فرجام هستی نیز به دست اوست، تنها او شایستهي ستایش و معبود
2. وقتی تنها خالق هستی خداست، پس اختیارکامل جهان به دست اوست و جهانیان است. ، ص: 332
کسی که اختیار در دست اوست، فرمانرواي هستی است و از این روستایش تنها شایستهي اوست. 3. تأکید این آیات بر اختیار
الهی، به معناي نفی اختیار انسان در انتخاب هدایت و گمراهی و زندگی عادي نیست، بلکه اختیار داشتن انسان نیز به انتخاب خدا
است. 4. خدا صاحب اختیارِ آفرینش، شفاعت و ارسال پیامبران است و همه چیز به ارادهي او بستگی دارد؛ بنابراین هرکس بخواهد
صفحه 106 از 122
کاري انجام دهد، باید از او رخصت بگیرد، حتی فرشتگان و پیامبران، ولی از معبودان دروغین کاري ساخته نیست و اختیاري از
در « اختیار » 5. در احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است که مقصود از «1» . خود ندارند، پس چگونه شایستهي پرستش هستند
این آیه، گزینش امام معصوم از طرف خداست که دیگران در این مورد اختیاري ندارند؛ چون عصمت چیزي باطنی است که غیر از
البتّه این گونه احادیث مصادیق انتخاب خدا را بیان میکنند، «2» . خدا کسی از آن اطلاع ندارد، تا بتواند معصوم را انتخاب کند
ولی معناي آیه منحصر در این مورد نیست. 6. اشاره به علم بی پایان الهی نسبت به امور مخفی و آشکار و حکم الهی و بازگشت
همه به سوي او، نوعی هشدار به مشرکان است که مراقب کارهاي خویش باشند که او از توطئههاي آنان آگاه است. تفسیر قرآن
مهر جلد پانزدهم، ص: 333 آموزهها و پیامها: 1. خدا آفرینشگر و انتخابگر است و دیگران چنین اختیاري ندارند. 2. خداي
آفرینشگر و انتخابگر با معبودان دروغین قابل مقایسه نیست. 3. چیزي از قلمرو علم الهی بیرون نیست. 4. خداي یکتا و فرمانرواي
هستی را که فرجام همگان به سوي اوست، ستایش کنید. 5. مشرکان با خداي یکتا و آگاه که فرمان هستی و بازگشت همه به
دست اوست مخالفت نورزند. 6. خالقیت، آگاهی، فرمانروایی و صاحب اختیار آغاز و فرجام بودن، همه دلیل یکتایی خدا و
بطلان شرك است. *** قرآن کریم درآیات هفتاد و یکم تا هفتاد و سوم سورهي قصص به نعمت بزرگ شب و روز و فواید آنها
73 . قُلْ أرَأیْتُمْ إنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً إلَی یَوْمِ القِیَامَۀِ مَنْ إلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ - و لزوم سپاسگزاري اشاره میکند و میفرماید: 71
یَأتِیکُمْ بِضِ یَاءٍ أفَلا تَسْمَعُونَ* قُلْ أرَأیْتُمْ إنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ النَّهَارَ سَرْمَداً إلَی یَوْمِ القِیَامَۀِ مَنْ إلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أ فَلا
آیا به نظر شما اگر خدا شب را » : تُبْصِ رُونَ* وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْ لِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ بگو
براي شما تا روز رستاخیز دائمی گرداند، غیراز خدا کدام معبود است که روشنایی را براي شما میآورد؟! پس آیا (حقایق را)
آیا به نظر شما اگر خدا روز را براي شما تا روز رستاخیز دائمی گرداند، غیر از خدا کدام معبود است که براي » : بگو *«!؟ نمیشنوید
و از رحمت اوست که براي شما شب و روز قرار داد، تا *«!؟ شما شبی را آورد که در آن آرام گیرید؟ پس آیا (حقایق را) نمیبینید
در آن (شب) آرام گیرید، و تا (در روز) از بخشش او (بهره) جویید؛ و تا شاید شما سپاسگزاري کنید. تفسیر قرآن مهر جلد
پانزدهم، ص: 334 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به نعمت بزرگ روز اشاره شده است. هنگامی که خورشید طلوع میکند و
نورخود را برجهان فرومیپاشد، همهي موجودات جان تازهاي مییابند و این نور دستگاههاي بدن انسان را فعّالتر و سرزنده میکند
و همهي سلولهاي بدن نشاط مییابند. آري؛ اگر نور خورشید نبود، همه جا سرد و خاموش میشد. نه گلی میخندید و نه
پرندگان زیبا به پرواز در میآمدند و نه درختی میرویید. 2. در این آیات به نعمت بزرگ شب و فواید آن اشاره شده است. وقتی
تاریکی شب جهان را فرامی گیرد، انسانهاي خسته به آرامش میرسند و با استراحتی مناسب، تجدید قوا میکنند تا با نشاطی تازه
فعالیت خود را ادامه دهند. آري؛ اگر شب نبود، همه جا گرم و سوزان میشد و آسایش انسان با مشکل روبهرو میگردید. 3. در
روشنایی) یاد شده است؛ زیرا هدف اصلی روز همان نور و روشنایی است که حیات تازهاي به ) « ضِ یاء » با عنوان « روز » این آیات از
5. در این آیات «1» . به معناي دایمی و همیشگی است؛ یعنی موجودي که آغاز و فرجام ندارد « سَرمَد » . همهي موجودات میدهد. 4
را به کار میبرد؛ زیرا حسّ متناسب با روز بینایی و حسّ « آیا نمیشنوید » و در مورد شب تعبیر « آیا نمیبینید » درمورد روز تعبیر
متناسب با شب شنوایی است. 6. در این آیات شب و روز را جلوهاي از رحمت الهی معرفی میکند. آري؛ رحمت بیکران خدا
مستلزم آن است که تمام وسایل حیات و آسایش انسان را فراهم سازد؛ بنابراین، از طرفی روز را قرار داد تا در آن تلاش و حرکت
کنید ، ص: 335 و از طرف دیگر شب را قرارداد تا در آن استراحت کنید. 7. در پایان این آیات از
سپاسگزاري سخن گفته شده است؛ سپاس براي نعمت شب و روز و سپاس در برابر نعمت حساب شدهي نور و ظلمت. این
سپاسگزاري، خواه ناخواه انسان را به سوي شناختِ نعمت دهنده و ایمان به او سوق میدهد. 8. خدا شبانه روز را براساس رحمت
خویش طوري آفریده که بخشی از آن براي استراحت و قسمتی براي تلاش و معاش و بخشی براي سپاسگزاري است. آموزهها و
صفحه 107 از 122
پیامها: 1. با مطالعه درنظام شبانه روز و فواید آنها، خداشناس شوید. 2. رحمت الهی را در گردش شبانه روز ببینید و سپاسگزار او
شوید. 3. چشم و گوش خود را به کار اندازید تا نشانههاي خدا را در صحنهي طبیعت درك کنید. 4. از توانمندي خدا در گردش
شبانه روز و ناتوانی معبودان دروغین در مورد آن به توحید و بطلان شرك پی ببرید. 5. بخشی از شبانه روز را براي استراحت و
بخشی را براي کار و بخشی را براي شکر (و عبادت) قراردهید. ***
رستاخیز و سرنوشت گمراهان و مؤمنان شایسته کار
قرآن کریم در آیات هفتاد و چهارم و هفتاد و پنجم سورهي قصص به گواهان رستاخیز و پرسش از مشرکان و روشن شدن حق و
باطل در آن روز اشاره میکند و میفرماید: 74 و 75 . وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أیْنَ شُرَکَائِی الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ* وَنَزَعْنَا مِنْ کُلِّ امَّۀٍ
شَهِیداً فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ فَعَلِمُوا أنَّ الحَقَّ للَّهِ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ ، ص: 336 و (یادکن) روزي
کجایند شریکان من (همان) کسانی که همواره (شما آنان را شریکان خدا) » : را که (خدا) آنان را ندا میدهد و میگوید
و بدانند که «! دلیل روشنتان را بیاورید » : و (در رستاخیز) از هر امّتی، گواهی بر میگیریم و (به مشرکان) میگوییم *«!؟ میپنداشتید
حق از آنِ خداست. و آنچه را همواره (برخدا شریک) میبستند از (نظر) ایشان گم شد. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي هفتاد و چهارم
سورهي قصص مشابه آیهي شصت و دوم همین سوره است، تکرار این آیه شاید بدان جهت است که خدا در رستاخیز، در دو
یک بار پرسش انفرادي است تا به وجدان خویش «؟ شریکانی که براي من میپنداشتید کجایند » : مرحله، از مشرکان میپرسد
2. مقصود از گواهان «1» . بازگردند و شرمنده شوند و بار دوّم پرسش در حضور شاهدان است تا در مقابل آنان شرمنده شوند
و دادگاه رستاخیز در «2» رستاخیز، پیامبران الهی هستند که هر کدام شاهد امت خویشاند و پیامبر اسلام شاهد همهي آنهاست
حضور این گواهان تشکیل میشود و مشرکان بازخواست میشوند. 3. در برخی احادیث از امام باقر علیه السلام روایت شده که در
مورد این آیه فرمودند: از این امت نیز امامش را برمی گزینند. این حدیث اشاره به آن است که در هر عصري گواهی معصوم وجود
دارد که شاهد اعمال امت است و مصداق این گواه در زمان ما و براي امت اسلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله، امامان معصوم
4. در رستاخیز، پردهها کنار میرود و حقایق آشکار میشود و علیهم السلام هستند. ، ص: 337
حقانیّت خدا حتی براي مشرکان روشن میشود؛ همان طور که باطل بودن معبودان دروغین آشکار میشود، بلکه باطل در آن
صحنه گم و محو میگردد. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان خود را براي پرسشهاي رستاخیز آماده کنند که درآن روز دلیلی براي
بتپرستی خود ندارید. 2. معبودان مشرکان، اموري پنداري هستند که در رستاخیز محو میشوند. 3. در دادگاه رستاخیز هر امتی
گواه و شاهدي دارد. 4. رستاخیز روز آشکار شدن حق و محو شدن باطل است. 5. تابع برهان و دلیل باشید و حتی از مشرکان نیز
دلیل بخواهید. ***
ماجراي قارون ثروت اندوز
قرآن کریم در آیهي هفتاد و ششم سورهي قصص به ماجراي سرکشی قارون و ثروت فراوان او و اندزرهاي مردم به وي اشاره
میکند و میفرماید: 76 . إنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَی فَبَغَی عَلَیْهِمْ وَآ تَیْنَاهُ مِنْ الکُنُوزِ مَا إنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالعُصْ بَۀِ اولِی القُوَّةِ إذْ قَالَ
لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الفَرِحِینَ در واقع قارون از قوم موسی بود، و بر آنان ستم کرد؛ از گنجها به او آنچنان دادیم که
شادمان مشو، [چرا] » : واقعاً (حملِ) خزینههاي او بر گروه پیوستهي نیرومندي سنگین بود! (یادکن) هنگامی را که قومش به او گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. قارون نام یکی از ثروتمندان قوم بنی اسرائیل، از بستگان «! که خدا شادمانانِ (سرمست) را دوست ندارد
نزدیک موسی (عمو یا پسر عمو یا پسرخاله) و مردي دانشمند بود و آگاهی خوبی از تورات داشت. ،
صفحه 108 از 122
ص: 338 او در آغاز از مؤمنان بود، ولی مستی ثروت کمکم او را به آغوش کفر و مبارزه با پیامبر خدا کشانید، و او به صورت
عبرت آموزي نابود شد تا درسی براي همهي قارون صفتان جهان باشد. 2. قارون سرکشی و ستم کرد، عامل این سرکشی همان
ثروت فراوان او بود؛ زیرا او ایمان قوي و ظرفیت کافی نداشت و ثروت سرشار او را سرمست کرده و فریب داده و به انحراف
به معناي محل ذخیره سازي است؛ همانند گاو صندوقهایی که اموال را در آن نگهداري « مَفتَح » جمع « مَفاتح » . کشانیده بود. 3
این تعبیر اشاره به آن است که قارون آنقدر طلا و اموال گرانبها داشت که صندوقهاي او را گروهی از مردان «1» . میکنند
4. در این آیه به گروهی از قوم بنی اسرائیل اشاره شده که قارون را نصیحت کردند که «2» . نیرومند به زحمت جابهجا میکردند
. سرمستی نکند، ولی مشخص نیست که این گروه چه کسانی بودند. مسلم است که آنان افرادي هوشیار و دانشمند و شجاع بودند. 5
به معناي کسی است که بر اثر به دست آوردن چیزي مغرور، متکبّر و سرمست شود و شادمانی کند. مردم بنی اسرائیل به « فَرِحینَ »
قارون میگفتند: سرمستی و شادي متکبّرانه مکن. ، ص: 339 آموزهها و پیامها: 1. مراقب باشید، ثروت
زیاد شما را سرمست و ستمکارنکند. 2. مردم ثروت اندوزان را نصیحت کنند. 3. گنجهاي شما از خداست (نه از خودتان). ***
قرآن کریم در آیهي هفتاد و هفتم سورهي قصص به اندرزهاي چهارگانهي مردم نسبت به قارون ثروت اندوز اشاره میکند و
میفرماید: 77 . وَابْتَغِ فِیمَ ا آ تَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِ یبَکَ مِنْ الدُّ نْیَا وَأحْسِنْ کَمَ ا أحْسَنَ اللَّهُ إلَیْکَ وَلا تَبْغِ الفَسَادَ فِی
الأرْضِ إنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ المُفْسِدِینَ و در آنچه خدا به تو داده، سراي آخرت را بجوي، و سهم خود را از دنیا فراموش مکن؛ و همان
نکتهها و «. گونه که خدا به تو نیکی کرده (به مردم) نیکی کن؛ و در زمین فساد مجوي؛ [چرا] که خدا فسادگران را دوست ندارد
اشارهها: 1. در این آیه اشاره شده همان طور که ثروت میتواند وسیلهي به دست آوردن سعادت اخروي باشد، میتواند وسیلهي
هوسرانی، غرور، غفلت و ستمکاري باشد. آري؛ قارون و قارونصفتان میتوانند به وسیلهي اموال خود کارهاي خیر فردي و
اجتماعی انجام دهند و سعادت اخروي خود را تأمین نمایند. قصد گنجی کن که این سود و زیان در تَبَع آید، تو آن را فرع دان
دو تفسیر شده است: الف) مقصود آیه آن است که هرکس سهم « سهم خود را از دنیا فراموش مکن » (مولوي) 2. در مورد جملهي
محدودي از دنیا را میتواند مصرف کند و مقدار کمی غذا، لباس و مانند آن را جذب میکند و بقیه را براي تفسیر قرآن مهر جلد
ب) منظور آیه آن است که انسانها سرمایهها و فرصتها را از دست ندهند که همچون «1» . پانزدهم، ص: 340 دیگران میگذارد
ابر میگذرند، بلکه از سرمایهي اموال، قدرت، سلامتی، فراغت، جوانی و نشاط در راه به دست آوردن سعادت اخروي استفاده
در احادیث اهل بیت علیهم السلام به هر دو تفسیر آیه اشاره شده است و مانعی ندارد که آیهي فوق به هر دو معنا اشاره «2» . کنند
کرده باشد. 3. انسان همانگونه که چشم به احسان خدا دارد و خدا به او یاري میرساند، باید به حال دیگران توجه کند و به آنان
امداد برساند. به عبارت دیگر، وقتی خدا به انسان نعمتهاي ما زاد بر مصرفش میدهد، معناي ضمنی آن این است که تو وکیل
خدا در انتقال این نعمتها به دیگران هستی. آن کس که او فتاد و خدایش گرفت دست گو بر تو باد تا غم افتادگان خوري
(حافظ) 4. در این آیه به قارون ثروتاندوز، در بارهي فسادگري هشدار داده شده است؛ چراکه ثروت زیاد انسان را سرکش و
افزونطلب میکند. او کمکم حق دیگران را میگیرد و به جامعهي خویش ستم میکند و مخالفان را نابود یا با تهمت منزوي
میسازد و با خوشگذرانی و گناه جامعه را آلوده میسازد. آري؛ ثروت فراوان زمینهساز فساد است. ،
ص: 341 آموزهها و پیامها: 1. دنیا وسیله است و آخرت هدف. 2. سهم خود را از دنیا در نظر بگیرید و قدر آن را بدانید و
افزونطلبی ننمایید (که از آنچه دارید سهم کمی را میتوانید مصرف کنید). 3. همان گونه که خدا به شما (ثروت) بخشیده شما نیز
به دیگران ببخشید. 4. ثروت فراوان، ثروت اندوزان را به فسادگري نکشاند. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و هشتم سورهي
قصص به پاسخ متکبّرانهي قارون و هشدار الهی اشاره میکند و میفرماید: 78 . قَالَ إنَّمَا اوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِي أوَ لَمْ یَعْلَمْ أنَّ اللَّهَ قَدْ
آن (ثروت) فقط » : أهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ القُرُونِ مَنْ هُوَ أشَ دُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأکْثَرُ جَمْعاً وَلا یُسْألُ عَنْ ذُ نُوبِهِمْ المُجْرِمُونَ. (قارون) گفت
صفحه 109 از 122
و آیا نمیدانست که خدا پیش از او از گروهها کسی را هلاك کرد که وي «! براساس دانشی که نزد من است به من داده شده است
از او نیرومندتر و [مال اندوزتر بود؟! و (هنگام عذاب این) خلافکاران از پیامدهاي (گناهان) شان پرسیده نمیشوند. نکتهها و
اشارهها: 1. قارون ثروتمندي مغرور بود که بهرهاي از دانش برده بود و توانسته بود ثروتی عظیم فراهم آورد. و وقتی که مردم
درمورد نیکیکردن و فساد نکردن و مانند آن به او اندرز دادند، با غرور پاسخ داد که این ثروت نتیجهي دانش خود من است! و
. خود بهتر میدانم که با آن چه بکنم و نیاز به راهنمایی شما ندارم و هرکس میخواهد، مثل من زحمت بکشد تا به ثروت برسد. 2
مشکل اساسی قارون آن بود که علم و ثروت را از خودش میدانست و نوعی برتري و استقلال براي خویش قایل بود و همین عامل
انحراف و سرکشی او شد، و گرنه اگر علم و ثروت را از خدا میدانست وخود را وکیل ، ص: 342
موقت مییافت سرکشی نمیکرد. 3. مقصود از دانشی که قارون داشت چیست؟ دانش در این جا مفهوم وسیعی دارد که شامل
و حتی برخی گفتهاند که قارون از کتاب آسمانی تورات نیز اطلاعات «1» علوم مدیریت، تجارت، کشاورزي و صنعت میشود
زیادي داشت. 4. در این آیه بیان شده که از خلافکاران پرسش نمیشود، مقصود از این پرسش در کجا و در چه مورد است؟ برخی
مفسران آن را پرسش در دنیا دانستهاند که پس از اتمام حجّت بر کافران، به هنگام نزول عذاب، دیگر از کسی پرسش نمیشود که
چه گناهی انجام دادهاي، همانطور که توبهي کسی نیز پذیرفته نمیشود. و برخی گفتهاند که مقصود پرسش حقیقی در برخی
که نیازي به آن نیست؛ چون در قیامت همه چیز آشکار میشود. البتّه مانعی ندارد که آیهي فوق «2» ایستگاههاي رستاخیز است
اشاره به پرسش دنیا و آخرت هر دو داشته باشد، ولی ظاهر آیه با تفسیر اول مناسبتر است؛ چون هلاکت اقوام دیگر نیز در دنیا
بوده است. ، ص: 343 آموزهها و پیامها: 1. ثروت و دانش غرور آفرین است (پس مراقب نفس خویش
باشید) . 2. از فرجام عذابآلود ثروتمندان نیرومند تاریخ درس عبرت بگیرید و سرکشی نکنید. 3. خلافکاران از عذاب بدون
بازپرسی برحذر باشند. *** قرآن کریم در آیات هفتاد و نهم و هشتادم سورهي قصص به مانور ثروت و زیور قارون و واکنشهاي
80 . فَخَرَجَ عَلَی قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ - متفاوت دنیا طلبان حسرت زده و دانشمندان آخرت طلب در برابر او اشاره میکند و میفرماید: 79
قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الحَیَاةَ الدُّنیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا اوتِیَ قَارُونُ إنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ* وَقَالَ الَّذِینَ اوتُوا العِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ
آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً وَلا یُلَقَّاهَا إلَّاالصَّابِرُونَ و (قارون) با زیورش برقومش بیرون آمد، کسانی که خواهان زندگی پست (دنیا) بودند
و کسانی که به آنان *«! اي کاش همانند آنچه به قارون داده شده است براي ما بود! که مسلماً او داراي بهرهي بزرگی است » : گفتند
واي برشما! براي کسانی که ایمان آوردند و [کار] شایسته انجام دادند پاداش خدا بهتراست؛ و [لی آن » : علم داده شده بود، گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به ریاکاري وجنون نمایش ثروت اشاره شده است که «. را جز شکیبایان دریافت کننده نیستند
معمولًا ثروتمندان به این بیماري مبتلا میشوند و براي این که حقارت خود را برطرف سازند سعی میکنند با نمایش ثروت و
زیورآلات توجه دیگران را به خویش جلب کنند تا کمبودهاي روانیشان جبران شود و قارون نیز چنین کرد و قارون صفتان جهان
2. قارون تمام ثروت و زیورآلات خود را به کار گرفت و نیز هم اکنون چنین میکنند. ، ص: 344
غلامان و کنیزان را براسبهاي گران قیمت سوار کرد تا در برابر دیدگان مردم رژه روند و مانوري عظیم از نمایش ثروت خود
3. در این آیات بیان شده که مردم در برابر مانور ثروت قارون به دو دسته تقسیم شدند: دنیاطلبان شیفتهي او شدند و «1» . فراهم کرد
حسرت ثروت او را خوردند و آرزو کردند که کاش همانند او ثروتمند میشدند و دانشمندان به مخالفت با او برخاستند. 4. مانور
ثروت و زیور قارون، او را به الگویی براي دنیاطلبان تبدیل کرد، به طوري که آرزو میکردند همانند او شوند و ثروت اندوزان از
همین نکتهي روانی استفاده کرده، مردم را گرد خود جمع وسرکشان را تسلیم یا تطمیع میکنند و زیرکان و فنآوران را به خدمت
منافع خویش در میآورند. هم اکنون نیز قارون صفتان غرب، با نمایش ثروت، قدرت، مُدها و مدلها، مردم جهان سوم را شیفتهي
خود میسازند و خود را الگوي آنان معرفی کرده، افراد را به دنبال خود میکشند و از آنان بهره کشی مینمایند و این همان
صفحه 110 از 122
استعمار فرهنگی جدید است. 5. در این آیات بیان شده که دانشمندان بنی اسرائیل که با دیدي بلند، ماوراي این جهان را مدّ نظر
داشتند، نه تنها شیفتهي ثروت قارون نشدند، بلکه به دنیاطلبان هشدار دادند و گفتند که پاداش الهی بهتراست. 6. دانشمند واقعی
کسی است که قلمرو دانش او فراتر از مادیات دنیوي باشد و پاداشهاي اخروي را نیز در محاسبات خود به حساب آورد؛ به عبارت
دیگر، اگر کسی دانشمند باشد، زندگی دنیا را تنها هدف خود قرار نمیدهد و براساس دانش خود اهداف بلندتري را انتخاب
میکند. 7. در این آیات براي دریافت پاداش اخروي سه شرط بیان شده است: ایمان، کردارشایسته و شکیبایی. تفسیر قرآن مهر
جلد پانزدهم، ص: 345 آري؛ بسیاري از مردم مؤمن شایسته کردارند، اما در برابر زرق وبرق دنیا، صبر و استقامت ندارند و در
هنگام آزمایش سربلند نمیشوند و در برابر قارونصفتان شیفته و تسلیم میشوند. 8. اسلام ثروت را چیز بدي نمیداند بلکه قرآن
چون مزرعهي «2» ؛ و اگر ثروت براي بهبود وضع خانواده و مصرف در راه خدا باشد بسیار نیکوست «1» آن را خیر معرفی میکند
آخرت است، اما اگر دنیا و ثروت هدف انسان گردید و اهداف بلند آخرتی را تحت شعاع قرار داد، این دنیاطلبی نکوهیده است.
آموزهها و پیامها: 1. ثروتمندان جهان، اهل ریاکاري و مانور ثروت و زیورآلات هستند. 2. دنیا طلبان شیفتهي مانور ثروت میشوند
(پس مراقب باشید که شما این گونه نشوید). 3. دانشمندان فرانگر، در برابر مانور ثروتمندان و شیفتگی مردم بایستند و آنان را
راهنمایی کنند. 4. پاداش اخروي براي مؤمنان شایسته کردار و شکیباست. 5. بنگرید، موضع شما در برابر زرق و برق قارونصفتان
جهان چگونه است. *** ، ص: 346 قرآن کریم در آیهي هشتاد و یکم سورهي قصص به فرجام
عذابآلود قارون و تنهایی او اشاره کرده، میفرماید: 81 . فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِنْ فِئَۀٍ یَنصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ
مِنَ المُنْتَصِ رِینَ و او و خانهاش را در زمین فرو بردیم؛ پس براي او هیچ دستهاي غیر از خدا نبود که وي را یاري کنند، و از یاري
کنندگان (و دفاع کنندگان از خویش هم) نبود. نکتهها و اشارهها: 1. حکایت شده که موسی علیه السلام از قارون طلب زکات کرد
و قارون نقشه کشید که با تطمیعِ زن بدکارهاي حیثیت موسی را لکهدار سازد، ولی هنگامی که آن زن براي گواهی دادن آمد،
به معناي « خَسَف » .2 «1» . موسی او را سوگند داد که حقیقت را بگوید و او چنین کرد و قارون رسوا و گرفتار عذاب الهی گردید
فرورفتن و پنهان گشتن در زمین است و بارها در طول تاریخ بشر واقع شده که زمین لرزهي شدیدي آمد و یک آبادي را در کام
خود فرو برد، ولی در مورد قارون، این عذاب الهی فقط قارون و خانهاش را بلعید و نابود کرد. آموزهها و پیامها: 1. ثروتمندان
مغرور از سرنوشت قارون عبرت بگیرید. 2. از عذاب الهی و بییاوري بهراسید (و با خدا و پیامبر مقابله نکنید). *** تفسیر قرآن
مهر جلد پانزدهم، ص: 347 قرآن کریم در آیهي هشتاد و دوم سورهي قصص به واکنش دنیا طلبان در برابر هلاکت قارون اشاره
میکند و میفرماید: 82 . وَأصْ بَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکَ انَهُ بِالأمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَوْلا أنْ مَنَّ
واي! چنانکه » : اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْکَأ نَّهُ لا یُفْلِحُ الکَافِرُونَ و کسانی که دیروز آرزو میکردند به جاي او باشند، بامداد گفتند
گویی خدا روزي را براي هرکس از بندگانش که بخواهد (وشایسته بداند) گسترده سازد و تنگ میگرداند. اگر منّت خدا بر ما
نکتهها و اشارهها: 1. مردم دربرابر مانور «. نبود، حتماً ما را (درزمین) فرومیبرد. واي! چنانکه گویی کافران رستگار نخواهند شد
ثروت و زیور قارون به دوگروه تقسیم شدند: دانشمندان به مخالفت برخاستند و دنیاطلبان شیفتهي ثروت او شدند و آرزو کردند که
ثروتی همانند او داشته باشند. 2. این دنیا طلبان هنگامی که هلاکت قارون را دیدند، از آرزوي خود پشیمان شده، متوجه شدند که
خدا به آنان رحم کرده ومنّت گذاشته که آنان را همچون قارون ثروتمند نساخته تا مغرور و هلاك شوند. 3. قارون دانشمند و
ثروتمند که تورات نیز میخواند، سرانجام کافر از دنیا رفت و عبرتآموز دیگران شد. آموزهها و پیامها: 1. در آرزو و دعا عجله
نکنید، چه بسا چیزي که میخواهید به صلاح شما نباشد. 2. برخی آرزوها و دعاها به ضرر گویندهي آن است و خدا بر او منّت
، ص: 348 میگذارد و آرزوي او را برآورده نمیکند. 3. فراوانی و کمبود رزق به دست خداست (و
طبق مصالح افراد و براساس تلاش، به آنها عطا میشود). 4. آرزو نکنید به جاي ثروتمندان مغرور باشید. 5. کافران، روي رستگاري
صفحه 111 از 122
و پیروزي نهایی را نمیبینند. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و سوم سورهي قصص به شرایط رسیدن به مقامات اخروي و فرجام
نیک اشاره میکند و میفرماید: 83 . تِلْکَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الأرْضِ وَلا فَسَاداً وَالعَاقِبَۀُ لِلْمُتَّقِینَ آن سراي
آخرت است که آن را براي کسانی قرار میدهیم که هیچ برتري و فسادي در زمین نمیخواهند؛ و فرجام (نیک) براي پارسایان
(خودنگهدار) است. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه در حقیقت یک نتیجه گیري کلی از سرنوشت قارون و فرعون است که ماجراي
آنان در سورهي قصص بیان شد که اگر کسی همچون آنان برتري جو و فسادگر باشد از مواهب اخروي بهرهاي ندارد. 2. در این
آیه بیان شده که برخی افراد نه تنها در زمین فساد و برتري جویی نمیکنند، بلکه ارادهي این کار را نیز ندارند و قلب و روحشان از
این گونه امور پاك است. به عبارت دیگر، ارادهي برتريجویی و فساد، هم عامل سقوط انسان است. چه رسد به این که انسان، در
عمل، برتري طلبی و فسادگري کند. در کوي عشق شوکت شاهی نمیخرند اقرار بندگی کن و اظهار چاکري (حافظ) تفسیر قرآن
« برتري جویی و فسادگري » 3. در حقیقت عوامل محرومیت انسان از مواهب جهان آخرت در دو مورد مهر جلد پانزدهم، ص: 349
خلاصه میشود که ریشهي گناهان دیگرند. مستکبران و برتري طلبان که به دنبال فساد و تباهی میروند، همهي گناهان دیگر را هم
سبکبار بگذري (حافظ) 4. برتري جویی به «1» انجام میدهند. در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسی است هان! تا از این گریوه
دوگونه تصور میشود: یکی این که کسی در راه اصلاح جامعه، ابزارهاي قدرت را به دست آورد، تا بتواند به اهداف
خیرخواهانهي خویش برسد. دوّم این که شخصی در راه فساد جامعهي انسانی، ابزارهاي قدرت و برتري را به دست آورد که مورد
نکوهش است؛ پس برتريجویی یکی از موارد و مصادیق فسادگري است و قرآن به خاطر اهمیت این مطلب، آن را جداگانه آورده
معناي وسیعی دارد که شامل پیروزي، سرانجام نیک و بهشت و نعمتهاي اخروي میشود؛ یعنی افراد خود « عاقبت » است. 5. واژهي
نگهدار و پارسا که برتريجو و فسادگر نیستند، از همه جهت فرجام نیکی دارند. 6. بلاي برتري جویی و پیامدهاي آن: امام خمینی
رحمه الله در این مورد میفرمایند: اي فرزند عزیزم! که خداوند تو را با ذکر خود مطمئن القلب فرماید: نصیحت و وصیت پدر
سرگشته و حیرت زده را بشنو و به این در و آن در براي رسیدن به مقام و شهرت و آنچه مورد شهوات نفسانیه است مزن، که به هر
تفسیر قرآن مهر «2» «... چه برسی از نرسیدن به مافوق او متأثر میشوي و حسرت بالاتر را میبري و ناراحتی روحیات افزون میشود
جلد پانزدهم، ص: 350 آموزهها و پیامها: 1. برتريجویی و فسادگري نکنید تا به مواهب اخروي دست یابید. 2. پارسایان نیک
فرجاماند (چراکه برتريجویی و فسادگري نمیکنند). *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و چهارم سورهي قصص به قانون پاداش و
کیفر الهی و لطف خدا در این مورد اشاره میکند و میفرماید: 84 . مَنْ جَاءَ بِالحَسَ نَۀِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَۀِ فَلا یُجْزَي الَّذِینَ
عَمِلُوا السَّیِّئَاتِ إلَّامَا کَانُوا یَعْمَلُونَ هرکس (کار) نیکی آورد، پس برایش (پاداشی) بهتر از آن است؛ و هرکس (کار) بدي بیاورد،
پس کسانی که بديها را انجام دادهاند، جز (مطابق) آنچه همواره انجام میدادند، کیفر داده نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. در این
آیه به قانون پاداش نیکوکاران و تف ّ ض ل و لطف الهی در این مورد اشاره شده است؛ یعنی به طور طبیعی هرکس کار نیکی انجام
یا بیشتر میدهد که البته «1» میدهد میبایست به همان اندازه پاداش دریافت کند، اما خدا براساس لطف خود پاداش او را ده برابر
در این آیه معناي وسیع آن است که شامل « نیکی » مقدار ازدیاد آن بستگی به اخلاق و پاکی عمل و صفات قلب دارد. 2. مقصود از
برنامههاي اعتقادي همچون ایمان و توحید و گفتار و اعمال انسان میشود ، ص: 351 که پاداش آنها
3. در این آیه به قانون مجازات بدکاران و عدالت الهی در این مورد اشاره شده «1» . از خشنودي خدا تا بهشت برین گسترده است
است. یعنی وقتی که کسی کار بد یا گناهی انجام داد، خدا براساس عدالت خویش، فقط به همان اندازه او را مجازات میکند و
بیشتر از استحقاق او را کیفر نمیدهد. 4. این آیه به تجسّم اعمال انسان اشاره دارد؛ چراکه میفرماید: بدکاران مجازاتی جز
اعمالشان ندارند؛ یعنی اعمال بد آنان که باقی مانده است، در رستاخیز به صورت مناسب خود تجسّم مییابد و همراه گناهکاران
بديها)، ) « سیئات » نیکی)، مفرد و تعبیر ) « حَسَ نه » 5. در این آیه واژهي «2» . است و آنان به وسیلهي همین اعمال عذاب میشوند
صفحه 112 از 122
جمع است. این تفاوت تعبیر شاید اشاره به فزونی گناهکاران و کم بودن نیکوکاران باشد و یا این که نیکیها همه از توحید نشأت
یعنی « جاء » 6. تعبیر «3» . میگیرد که واحد است، ولی بديها و گناهان به شرك باز میگردد که مرکز پراکندگی و تفرقه است
عمل نیک را بیاورد، شاید اشاره به آن باشد که انجام عمل نیک کافی نیست بلکه حفظ آن از ریاکاري و نابودي عمل مرحلهي
مهمی است که هرکس بتواند از این مرحله بگذرد و عمل نیک را سالم تا رستاخیز نزد خدا برساند، پاداش بهتري دارد و شاید
پاداشِ زیادترِ او به خاطر زحمت حفظ و نگهداري عمل نیک تا رستاخیز است. آموزهها و پیامها: 1. خدا به بندگان نیکوکارش
لطف دارد و نیکی آنان را بیشتر پاداش میدهد. 2. خدا عادل است و بدي را به همان اندازه کیفر میدهد. 3. کیفر هرکس عمل
بد اوست. 4. اخلاق الهی پیداکنید و درمورد نیکوکاران با لطف و در مورد بدکاران با عدالت رفتار کنید. *** تفسیر قرآن مهر
جلد پانزدهم، ص: 352 قرآن کریم در آیهي هشتاد و پنجم سورهي قصص به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دلداري داده و با
وعدهي بازگشت او به مکه، و علم خدا به احوالات مردم میفرماید: 85 . إنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَیْکَ القُرْآنَ لَرَادُّكَ إلَی مَعَادٍ قُلْ رَبِّی
أعْلَمُ مَنْ جَ اءَ بِالهُدَي وَمَنْ هُوَ فِی ضَ لالٍ مُبِینٍ قطعاً کسی که قرآن را بر تو واجب کرد، تو را به سوي بازگشتگاه (مکه) باز
شأن نزول: «. پروردگار من داناتر است به کسی که هدایت آورده و به کسی که وي در گمراهی آشکار است » : میگرداند. بگو
حکایت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه و آله در هنگام مهاجرت به مدینه به سرزمین جُحفه رسید و به یاد وطنش مکه افتاد و
اندوهگین شد. در اینجا پیک وحی فرود آمد و با خواندن این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله دلداري داد که خدا تو را به وطن
نکتهها و اشارهها: 1. برخی مفسران این آیه را یکی از پیشگوییهاي اعجازآمیز قرآن دانستهاند که به طور «1» . باز میگرداند
قطعی به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر داد که پس از هجرت به مدینه، خدا تو را به مکه باز میگرداند و میدانیم که این وعدهي
2. مطالب و احکام قرآن بر پیامبر «2» . بزرگ پس از چند سال تحقق یافت و پیامبر صلی الله علیه و آله پیروزمندانه به مکه بازگشت
صلی الله علیه و آله واجب است (همان طور که بر ، ص: 353 بقیهي مردم نیز واجب است). 3. در
البته این گونه احادیث یکی از مصادیق «1» . برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام حکایت شده که این آیه در مورد رجعت است
. آموزهها و پیامها: 1 «2» . این آیه در آینده را بیان میکند و منافاتی با آن ندارد که آیه در مورد بازگشت پیامبر به مکه نیز باشد
. اگر کسی در راه خدمت به قرآن و ابلاغ پیام الهی گرفتار مشکلات و هجران شود، خداي قرآن مشکلات او را برطرف میسازد. 2
خدا از حالات مردم آگاهتر (از خود آنان) است. 3. در راه انجام مسئولیت، از تبعید نهراسید که سرانجام، خدا جبران میکند. ***
قرآن کریم در آیات هشتاد و ششم و هشتاد و هفتم سورهي قصص با یادآوري رحمت الهی در نزول قرآن، چهار فرمان در برابر
مخالفان به پیامبر صلی الله علیه و آله میدهد و میفرماید: 86 و 87 . وَمَا کُنتَ تَرْجُوا أنْ یُلْقَی إلَیْکَ الکِتَابُ إلَّارَحْمَ ۀً مِنْ رَبِّکَ فَلا
تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکَ افِرِینَ* وَلا یَصُ دُّنَّکَ عَنْ آیَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إذْ انزِلَتْ إلَیْکَ وَادْعُ إلَی رَبِّکَ وَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُشْرِکِینَ و هرگز امید
نداشتی که کتاب (قرآن) برتو القا شود، جز به خاطر رحتمی از جانب پروردگارت؛ پس هرگز پشتیبان کافران مباش.* و البته نباید
(کافران) تو را از آیات خدا بعد از آن که به سوي تو فرو فرستاده شد، باز دارند؛ و به سوي پروردگارت فراخوان، و هرگز از
در این آیات همان قرآن است که « کتاب » مشرکان مباش. ، ص: 354 نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
بسیاري از مردم و به ویژه اهل کتاب منتظر بودند کتاب جدید آسمانی بر آنان نازل شود، ولی خدا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
را شایستهي این رحمت دید. البته برخی مفسران هم گفتهاند که منظور از کتاب، همان سرگذشت پیامبران پیشین است، اما این
تفسیر با تفسیر اول منافاتی ندارد چرا که سرگذشت پیامبران هم بخشی از قرآن است. 2. در این آیات اشاره شده، حال که قرآن
براساس رحمت الهی برتو نازل شد، به شکرانهي این نعمت، از کافران پشتیبانی نکن (و از آنان روي بگردان). 3. روشن است که
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از مشرکان نبود و هرگز از کافران پشتیبانی نمیکرد، ولی خداي متعال براي تأکید این مطلب این
دستورات را به پیامبر صلی الله علیه و آله میدهد که نوعی آموزش غیر مستقیم براي مسلمانان نیز هست. 4. در این آیات به پیامبر
صفحه 113 از 122
صلی الله علیه و آله دستور میدهد که پس از نزول آیات الهی با قاطعیت بر روي آنها بایستد و تردید به خود راه ندهد و تسلیم
وسوسههاي کافران نشود و موانع را از سر راه بردارد. این مطلب آموزهاي براي رهبران الهی و رهروان پیامبر صلی الله علیه و آله نیز
. هست. آموزهها و پیامها: 1. نزول وحی بر افراد، براساس رحمت الهی است. 2. شکرانهي نعمت قرآن، دوري از کافران است. 3
کافران مانع (ابلاغ و اجراي) آیات الهی هستند. 4. خط اصلی دعوت اسلامی، به سوي پروردگار است. 5. جهتگیري شما به سوي
خدا باشد، نه به طرف شرك و کفر. *** ، ص: 355 قرآن کریم در آخرین آیهي سورهي قصص بر
توحید و بقاي خدا و هلاك دیگران و بازگشت همگانی تأکید میکند و میفرماید: 88 . وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إلَهاً آخَرَ لا إلَهَ إلَّاهُوَ کُلُّ
شَیْءٍ هَالِکٌ إلَّاوَجْهَهُ لَهُ الحُکْمُ وَإلَیْهِ تُرْجَعُونَ و هیچ معبود دیگري را با خدا مخوان (و پرستش مکن،) هیچ معبودي جز او نیست؛
. که همه چیز جز ذاتِ او هلاك شونده است؛ حکم تنها از آن اوست و فقط به سوي او بازگردانده میشوید. نکتهها و اشارهها: 1
در این آیات بر یگانگی ذات خدا و صفات او تأکید شده است؛ صفاتی که میتواند دلیل بر توحید و نفی شرك باشد؛ زیرا همه
هلاك میشوند و تنها خدا باقی میماند و حاکمیت و حکم فقط به دست اوست و بازگشت همه در رستاخیز فقط به سوي اوست،
پس معبودي غیر از او وجود ندارد تا شایستهي پرستش باشد. به نوبتاند ملوك اندر ین سپنج سراي خداي عزوجل راست ملک
به معناي صورت و قسمتی از روبهروي بدن انسان است. اما هنگامی که این واژه در مورد خدا به کار « وَجْه » . بیپایان (سعدي) 2
میرود، به معناي ذات اوست؛ یعنی در نهایت جهان تنها ذات پاك خدا باقی میماند و دیگر موجودات هلاك میشوند. 3. مقصود
از هلاکت موجودات متلاشی شدن نظام و درهم فروریختن موجودات دنیوي در هنگام رستاخیز و یا هلاکت و فناي فعلی
موجودات است که همهي موجودات امکانی وابسته به ذات او و هر لحظه نیازمند فیض ، ص: 356 او و
4. برخی مفسران «. اگر نازي کند در هم فرو ریزند قالبها » از این روست که «1» ؛ در حال تغییر و فانی شدن و نو شدن هستند
را به معناي عمل صالح یا وابستگی موجودات به خدا دانستهاند و در برخی احادیث نیز به معناي دین و رهبران الهی آمده « وَجْه »
البتّه شاید مقصود این مفسران و احادیث آن باشد که هرچه در ارتباط با ذات خداست رنگ ابدیت میگیرد و از این «2» . است
روست که دین و رهبران الهی و عمل صالح باقی میمانند، همان طور که بهشت به طور جاودانی میماند، ولی موجودات و اعمال
5. مقصود از این که فرمود: کس دیگري را با خدا نخوانید، آن است که دیگران را درکنار خدا «3» . غیر خدایی نابود میشوند
پرستش نکنید و یا این که از کسی غیر از خدا مستقلًا چیزي نخواهید، و گرنه مشرك میشوید. اما اگر کسی از اولیاي الهی بخواهد
که با رخصت الهی براي او دعا یا شفاعت کنند و آنها را غیر مستقل و به عنوان بندگان مقرّب الهی بخواند و بدون آن که آنها را
تفسیر «4» . بپرستد، به آنها توسّل جوید، شرك نیست بلکه روشی توحیدي است که قرآن در مورد پیامبران الهی نیز نقل کرده است
قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 357 آموزهها و پیامها: 1. راه توحید در پیش گیرید که غیر از او پایدار نیست. 2. بقا مخصوص ذات
تفسیر قرآن مهر «1» . اوست. 3. حکم حقیقی (و حکومت و داوري) فقط از آن خداست. 4. بازگشت موجودات فقط به سوي اوست
جلد پانزدهم، ص: 359
منابع